نمیبینم زیبایی های دنیا را آنگاه که تویی زیبایی های دنیایم!
نمیشنوم صدایی را آنگاه که صدای مهربانت در گوشم زمزمه میشود و مرا آرام میکند!
آن عشقی که میگویند تو نیستی ، تو معنایی بالاتر از عشق داری و برای من تنها یک عشقی!
... از نگاه تو رسیدم به آسمانها ، آن برق چشمانت ستاره ای بود که هر شب به آن خیره میشدم!
باارزش تر از تو ، تو هستی که عشقت در قلبم غوغا به پا کرده !
قدم به قدم با تو ، لحظه به لحظه در فکر تو ، عطر داشتنت ، ماندن خاطره هایی که مرور کردن به آن در آینده ای نزدیک دلها را شاد میکند!
و رسیده ام به تویی که آمدنت رویایی بوده در گذشته هایم ، و رسیده ام به تویی که در کنار تو بودن عاشقانه ترین لحظه ی زندگی ام است
پایانی ندارد زندگی ام با تو ، آغاز دوباره ایست فردا در کنار تو ، فردایی که در آن دیروز را فراموش نمیکنم ، آنگاه که با توام هیچ روزی را فراموش نمیکنم ، که همه آنها یکی از زیباترین روزهاست و شیرین ترین خاطره ها ، و گرم ترین لحظه ها !
سر میگذارم بر روی شانه های تو ، آرامش میگیرم از صدای تپشهای قلب تو ، دلم پرواز میکند در آسمان قلبت ، میشنوم صدای تپشهای قلبت ، اوج میگیرم تا محو شوم در آغوشت !
تا خودم را از خودت بدانم ، تا همیشه برایت بمانم ،چه لذتی دارد تا صبح در آغوش تو بخوابم!
تا ببینم زیباترین رویاها ، فردا که بیدار میشوم حقیقت میشود همه ی رویاها !
و اینجاست که عاشق خیالات با تو بودن میشوم ، و به عشق این خیالات دیوانه میشوم !
حالا من مجنونم و تو لیلای من ، همیشه میمانیم برای هم ، و میسازیم یک قصه ی عاشقانه دیگر با هم !
بر میگردیم به دیروزی که گذشت ، خاطره ی شیرین فردا بدجور به دل نشست !
و میدانیم زندگی مان عاشقانه خواهد گذشت ، هم دیروز و امروز و هم فرداهایی که خواهد رسید!
برچسبها:
منی که همیشه به یاد توام ، منی که همیشه به عشق تو
دلم به آرزوهایم خوش است
اینک دلم به این خوش است که تو هستی و خوشبختی در گرو با تو بودن است
همیشه این برای من با ارزش بوده که تو با همه فرق داری،
همیشه این برایم مهم بوده که تو، مثل ومانندی نداری!
دلت پاک و مهربان است ، تو عاشقی، عشق مانند مرواریدی در قلبت پنهان است!
از آن لحظه که خیره شده بودم به چشمانت تا این لحظه دنیا برایم رنگ دیگری دارد
دنیا زیبا شده به زیبایی چشمانت ، هوا چه دلنشین شده ،
این است همان هوای در کنار تو بودن
حال و هوای تو در همه لحظه هایم درگیر است ،دلتنگی و بی قرارهای من در همین است
که دلم هوای تو را میکند ، که لحظه به لحظه آغوشم،هوس آغوش گرم تو را میکند.
وجود مهربان تو و قلب پاک تو را تا همیشه میخواهم ،
به عشق پاکمان قسم که تا ابد با تو میمانم
منی که فرشته ای مهربان مانند تو را دارم ، چگونه میتوانم به تو بی وفایی کنم ،
نه دیگر نمیگذرم از عشق پاک و بی همتای تو ،
میدانم که اگر تا آخر زندگی ام نیز بگردم در این دنیا، نمی یابم دیگر مانند تو!
ای همنفسم تا لحظه ای که هستم با تو نفس میکشم و ما با هم عاشقانه زندگی میکنیم
وحید
برچسبها:
بسیارنمی خواهم
تنها کمی...! برای چشم به هم زدنی، دستت رابه من بده،تادلت رادراغوش بگیرم...
برای تاابدماندن،بایدرفت گاهی به قلب کسی! گاهی ازقلب کسی! تعجب نکن،اگرشعرتازه ای برای تـــونمی نویسم! هیچ مدادی،وقتی خیس می شود نمی نویسد...
برچسبها:
مهاجر مهربان من ، آهنگ حضورت در کنارم آنقدر لطیف و شاعرانه است که من را مدهوش میکند… “”تو تنها کسی هستی”" که برای من ارزش فکر کردن را داری!!!
من همون دیوونه همیشگی
وحید
برچسبها:
اینجا که من رسیده ام …
ته دنیای بدون تو بودن است!!
همانجایی که شاید فکرش را هم نمی کردی دوام بیاورم!
ولی من ایستاده به اینجا رسیده ام!
خوب تماشا کن…
دلم هم تنگ نشده!
یعنی دلم را همانجا پیش خودت گذاشتم …
تو باش و دل من و همه فریادهایی که …
برچسبها:
کاش من گاهی مرد بودمــــــــــــــــ
میشد تنهاییم را...به خیابانـــــــــــــــــــــــ بیاورم...
سیگاری دود کنم ونگرانـــــــــــــــــــــ نگاه های مردم نباشم
کاش من گاهی مــــــــــــــــــــرد بودم
میشد شادی امــــــــــــــــــــــــ را...به کوچه ها بریزم...باصدای بلند بخندمــــــــــــــــــ
و هیچ ماشینیــــــــــــــــــــــ...برای سوار کردنم...ترمـــــــــــــــــــــز نکند...!
برچسبها:
من یک زنـــــــــــــم...
ولی کسی صدایم کند زن، سرش فریاد میزنم که ” من اسم دارم، مرا زن خطاب نکن.”
چرا میخواهم زنیتم را پنهان کنم؟
چرا دلم میخواهد مرا قبل از آنکه یک زن ببینند، یک انسان ببینند؟
مگر زن بودنم مرا از انسان بودنم جدا میکند؟
من یک زنم ...
وقتی میگویند: بیا و قول مردانه بده؛ شاکی میشوم که من زنم، چرا باید قولم مردانه باشد؟
چرا زنیت مرا، هویت مرا، با کلمات تحقیر میکنند ؟
من یک زنم...
واین یعنی مرد نیستم.
نه به واسطه یک الت که بواسطه روحیات متفاوتم.چرا باید روحیاتم را سرکوب کنم؟
من یک زنم...
کسی که میگویند باعث شد انسان از کمالش کنده شده و به این دنیا سقوط کند.
چرا باید برای کاری که اشتراکی انجام شده من تنها توبیخ شوم؟
من یک زنم...
کسی که متهم است به فتنه گری؛ ولی ”فتنه گر”ی که همیشه، قدرت به صلابهاش کشیده.
برچسبها:
دلتنگ توام.
تا شادمانه مرا ببینند
شاخهها
به شکل نام تو سبز میشوند،
پرنده کوچکی که نمیدانم نامش چیست
حروف نام تو را
بر کتابم میریزد،
آفتاب
به شکل پروانهای از مس
گرد صدایم
بال میزند،
و میدانم سکوت
فقط به خاطر من سکوت است،
اما من
دلتنگ توام
شعر مینویسم
و واژههایم را کنار می زنم
که تو را ببینم ...
برچسبها: